مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

مهدیــــــار، دردونه مامان

شهریور 91

1392/2/22 18:01
نویسنده : مامان زهرا
500 بازدید
اشتراک گذاری

اواسط شهریور ماه بود که با خانواده دایی امیر(دایی مامان) رفتیم سرعین دوباره!

 

خیلی خوش گذشت. مخصوصا که یاس(نوه دایی امیر) هم که از تو 4 ماه کوچیکتره همراهمون بود. اون موقع هنوز نمیتونستید خوب با هم بازی کنید و بیشتر اشک همدیگه رو درآوردید

<a href="http://upload.ninifa.com/"><img src="http://upload.ninifa.com/images/8m24spqzf9kk24fk49x.jpg" border="0" alt="آپلود عکس کوچولوهای فارسی " /></a>

 

<a href="http://upload.ninifa.com/"><img src="http://upload.ninifa.com/images/ggnmcsi34co1h79hn7.jpg" border="0" alt="آپلود عکس کوچولوهای فارسی " /></a>

چند روز بعد از برگشتنمون بابا امیر و بابا حبیب (به قول خودت"حَباب") و شهلا(اَللللا) رفتن کربلا که ما هم با عمه الهام و عمو علی و عمو احسان و عمه لادن و عمه ندا نذاشتیم بهمون بد بگذره و خوش گذروندیم

<a href="http://upload.ninifa.com/"><img src="http://upload.ninifa.com/images/6j1kkwyte4nkm4dmkjzg.jpg" border="0" alt="آپلود عکس کوچولوهای فارسی " /></a>

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)