مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

مهدیــــــار، دردونه مامان

نوروز 92

1392/11/16 14:42
نویسنده : مامان زهرا
551 بازدید
اشتراک گذاری

واسه نوروز 92 همراه خانواده بابا جی جی و آقای افتخاری با یک تور به ترکیه رفتیم.

 

 

سفرمون با اتوبوس اسکانیا بود و مقصد اولمون شهر کاپادوکیا..

تقریبا دو روز تو راه بودیم و سال تحویل رو توی جاده!

اول فروردین رسیدیم کاپادوکیا و یک شب اونجا بودیم و بهدش به  سمت آنتالیا حرکت کردیم.

تو مسیر شهر قونیه قرار داشت ومقبره مولانا..

این شمایی عسلم:

اینم مهدیارم کنار چندتا بچه ترک که اومده بودن اردوو

بعدش رفتیم آنتالیا و 4 روز اونجا بودیم.. خیلی خوب بوودددد

مهدیار و بابا جی جی

 

 

بعد از آنتالیا رفتیم بدروم. اونجا هم یه شهر ساحلی دیگه بود

کلا به خاطر اینکه شما کوچیک بودی و من و بابا میترسیدیم بر اثر سرما  مریض شی زیاد با جمع همراه نمیشدیم و کمتر از هتل و ماشین خارج میشدیم.

این هم کیارشه، یکی از همسفرامون! خیلی دوسش داشتی و هر وقت میدیدیش باهاش بازی میکردی

بعد هم رفتیم استانبول و سه روز هم اونجا بودیم. خیلیییییییی هواش سررررررد بود و ما تقریبا یکی دوبار از هتل خارج شدیم. به همین خاطر هم عکس زیادی از اون شهر نداریم...

بعد هم به سمت تهران راه افتادیم و برگشتیم.

سفر خوبی بود. با همه سختی هاش خوش گذشت.

سختیهاشم مربوط میشد به نگرانی ها و کارهایی که یه بچه شیر خوار داره.. مثلا عوض کردنات تو جاده. بالاخره همه جا آب گرم پیدا نمیشد که بشه تورو شست،یا همه جا نمیشد به خاطر سرما پیاده شد و اگرم مجبور بودیم برای غذا پیاده شیم با نگرانی و استرس از سرما خوردنت بود.

برای تغذیه ت هم با خودمون یه چمدون پر از خوراکی برده بودیم ولی غذای اصلیت فیله مرغای کی اف سی بودددد...(به به دلم خواستتتتتتتتت)

خو من قبل از سفر فکر همه چیز رو کرده بودم و خدارو شکر تو اون 15 روز به مشکل نخوردیم...

جای خوابت تو اتوبوس خیلی باحال بود. کالسکه تو میذاشتیم وسط راهروی اتوبوس.(نصف جمعیت ماشین خودمون بودیم) ترمزشو میزدیم که حرکت نکنه و از طرفین هم با کمربند و دسته کیف ،کالسکه رو به صندلیای بغلیش وصل میکردیم.اصلا تکون نمیخوردی و بهترین جای خواب رو داشتی.

بعد از برگشت به تهران (12فروردین) برای سیزده به در رفتیم کرشت......

شما هم که مشغول خاک بازیییییی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)