مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

مهدیــــــار، دردونه مامان

سلام

سلام عزیزم امروز که من این وبلاگ رو میسازم  142 روزه که خدا تورو به من هدیه داد تا توی وجودم رشد کنی و از من تغذیه کنی. تا به امید خدا چند وقت دیگه به دنیا بیای. من مامانتم.  21 سال ازت بزرگترمو اسمم زهرا س. باباتم 27 سالشه. اسمش امیره . راستش هنوز واسه تو اسم پیدا نکردیم.... ...
8 اسفند 1389

اولین تصویر

عزیز دلم، این اولین عکسیه که وجود نازنینتو به همه ثابت میکنه. این عکس نشون میده که قلب مهربونت در طپش هست و باید با جون و دلم مواظبت باشم ... دوست دارم   v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);} Normal 0 false false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 ...
8 اسفند 1389

صورت کوچولو

روز 5شنبه 28 بهمن 89 من و مامان بزرگ مهربونت (هما) با بابا امیر رفتیم سونوگرافی که بفهمیم تو دختری یا پسر. البته دکترم گفته بود به احتمال زیاد پسری. ساعت 8:20 صبح رسیدیم و وقتی نوبتمون شد روی تخت خوابیدم و دکتر به محض اینکه دستگاه رو روی شکمم گذاشت گفت یه پسر خوشگلی تو دلمه. اینم عکسته: تو این عکس تو 18 هفته و 6 روز سن داری. ...
8 اسفند 1389

خصوصیاتت

سن :  19هفته.... جنسیت : پسر........ ضربان قلب: منظم ؛ 137 در دقیقه    (قربون قلب کوچولوت که مثل گنجشک میزنه) وزن: 280 گرم. (ای شیطون. هر چی من میخورم ازم میگیری میخوری... بخور نوش جونت) قد : 21 سانتی متر. (طبق آمار ماشالا قدت به بابات و بابام رفته. خوب قد بلندیااا ) زمان تقریبی به دنیا اومدنت: 24 تیر 1390 (تو ام مثل خودم متولد تیری!! فداات ) ...
8 اسفند 1389